- یکی از مراحل اعجازشناسی قرآن کریم، مرحله «دریافت علمی» است. «در این مرحله، مفسران و ادیبان با بنیان نهادن علومی چون: زبانشناسی (علم اللغه)، معانی و بیان و بدیع، به علتیابی اعجاز قرآن پرداختهاند.1» موضوع این جستار، جناس - از توابع علم بدیع، علم زیباشناسی سخن - میباشد.
صنایع بدیع، به دو بخش لفظی و معنوی تقسیم میشود؛ البته بعضی از ادیبان، بخش دیگری به نام «مشترک لفظی و معنوی» را بدان افزودهاند.2
1 - صنایع لفظی (بدیع لفظی): آن است که زینت و زیور کلام، وابسته به الفاظ و روابط آوایی آنها باشد. مانند صنعت تسبیح، تجنیس و....
2 - صنایع معنوی (بدیع معنوی): آن است که حسن و تزیین کلام به روابط معنایی میان الفاظ مربوط شود. مانند: تشبیه، استعاره، مجاز و....
اصل در کلام «معنی» است نه لفظ. مرحوم جلالالدین همایی در کتاب ارزشمند «فنون بلاغت و صناعات ادبی» مینویسد: «شرط اصلی در محاسن بدیع آن است که جانب فصاحت و بلاغت را فرو نگذاشته، معنی را فدای الفاظ نکرده باشند.»3 با این حال، چنانچه لفظی بطور طبیعی و بجا و دور از تصنع، در کلام بیاید و در ذائقه شنونده خوشایند باشد، و به جاافتادن معنا در ذهن مخاطب کمک کند، مکمل و پرورنده معنا خواهد بود.
از توابع و فنون لفظی بدیع، «جناس» یا «تجنیس» است. جناس از نظر لغوی، مصدر باب «مفاعله» به معنای همانندی و همجنس بودن است. سعدالدین تفتازانی در «المطوّل»، معنی جناس را «تشابه دو لفظ در تلفظ» دانسته است.6به عبارت دیگر، جناس آن است که گوینده در سخن خود کلماتی بکار برد که از لحاظ حرفها و مصوتها (صداها)، متشابه، لیکن در معنا متفاوت باشند. دکتر غیاثی در «سبکشناسی ساختاری5» آن را «همآوایی واژگان» و دکتر شمیسا در «نگاهی تازه به بدیع»، روش تجنیس را «مبتنی بر نزدیکی واکها6» تعریف نمودهاند. در یک کلام میتوان گفت: جناس، «تشابه در الفاظ و اختلاف در معانی است»؛ مانند واژگان «شیر» یا «تیر» در فارسی و «عین» در تازی که به دو - سه معنی گوناگون استعمال میشوند7. دو کلمه همسان و متجانس را «ارکان جناس» گویند و گاه ممکن است بیش از دو کلمه نیز در کلام آورده شود.
«ابن ابی الاصبح» صاحب کتاب «بدیع القرآن» درباره فایده جناس مینویسد: «جناس، شنونده را متوجه کلام میکند، زیرا تناسب الفاظ موجب توجه به سخن و گوش دادن میشود و وقتی، لفظی در معنایی بکار میرود و سپس در معنای دیگر استمال شود، نفس آدمی به آن مشتاقتر میگردد.8» «سیوطی» نیز در «الاتقان» ایجاد میل و توجه شنونده به خوب گوش دادن لفظهای متجانس را فایده جناس بیان داشته است9.
دایره جناس در قرآن کریم، فاصله (ج: فواصل) را شامل میشود که کلماتی هموزن و هماهنگ پایان و مقاطع آیات را گویند که فهمانیدن معنا با آنها انجام میشود؛ این فرایند در ادبیات فارسی و عربی، کلمات «قافیه» در شعر و «سجع» در نثر را در برمیگیرد و از این حیث، گستره بیکرانی در کتاب خدا و به پیروی از آن در ادب عربی و پارسی پیدا کرده است.
جناس، دارای اقسامی است که در قرآن کریم به شواهد و نمونههای بسیار بدیع و شگفت آن بر میخوریم و ویژگی آنها این است که کلمات جناس (ارکان) با توجه به معنا و فحوای کلام در بهترین و مناسبترین اجزای آیات شریفه، به کار رفته است و بدین طریق «ارتباط لفظ با معنا» رعایت شده است. لذا معنای آیات، در ذهن و جان مستمع مینشیند، که این بایسته کلام فصیح، بلیغ و معجزآسای وحی میباشد.
در این نوشتار به بعضی از انواع جناس که کاربرد بیشتری دارند، میپردازیم و برای تنوع مطالب، مثالهایی از متون نظم و نثر فارسی و عربی به دست میدهیم.
به طور کلی، جناس بر دو قسم است: «جناس تام» و «جناس ناقص»؛ جناس ناقص شامل: ناقص، محرّف، زائد، مرکب، مطرّف، مضارع و لاحق، خطی، القطی و قلب میشود.10
1 - جناس تام: وقتی واژگان همجنس در گفتار و نوشتار یعنی مصوتها (صداها) و صامتها (ونها) یکسان و در معنا مختلف باشند آن را «جناس تام» نامند، مانند کلمه «تیر» در فارسی و «عین» در عربی. در قرآن مجید واژه «ساعة» که درآیه «و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون مالبثوا غیر ساعة» (روم/55) یک بار به معنی «روز رستاخیز» و دیگر بار به معنی «بخشی از زمان» آمده، جناس تام است.12 «سیوطی»13 غیر از مورد فوق، آیات 43 و 44 سوره مبارکه «نور» را نیز به عنوان جناس تام مطرح ساخته است: «یکاد لنابرقه یذهب بالابصار... ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصار». «ابصار» در آیه اول به معنی «دیدهها» و در آیه دوم، «صاحبان بصیرت و آگاهی» معنا شده است.
صاحب «الاتقان» و نویسنده «الوسیلة الادبیة» معتقدند که جناس تام در قرآن فقط در دو مورد مذکور آمده است؛ این سخن بر فرض که درست باشد، اهمیت چندانی ندارد؛ زیرا جناس تام، نوع کم کاربردی از انواع جناس است. از سویی بعید به نظر میرسد که قرآن با این گستره معنایی و لغویاش فقط به کاربرد دو مثال از جناس تام بسنده کرده باشد.
بین پژوهشگران علوم قرآنی، جناس تام را به دو بخش «متماثل» و «مستوفی» تقسیم میکنند که اگر جناس بین دو لفظ همنوع قرار گیرد، مانند اینکه هر دو، فعل باشند، آن را «متماثل» وگرنه «مستوفی» گویند. از آشکارترین جناس مستوفی، سخن خداوند در سوره مؤمنون آیه 91 است که میفرماید: «ولعلا بعضهم علی بعض...». جناس بین فعل «علا» و حرف جر «علی» جناس تام و آشکار است و دخول لام تأکید بر سر فعل از جناس تام بودن «علا» نمیکاهد. بخش عظیمی از جناس تام، در قرآن وجود دارد و آن جناس بین حروف و نامهای «مبنی» است. برخی از آنها عبارتند از: «قلتم ماندری ما الساعة» (جاثیه: 32)؛ «یاقلت لهم الا ما امرتنی به» (مائده: 117)، «و یوتی الحکمة من یشاء و من یوت الحکمة». «من» در بخش نخستین مثال اخیر، موصول و در دومی «من» شرطی است.14
پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرمودهاند: «الظلم ظلمات یوم القیمة» ستم، تاریکیهای روز قیامت است). «رشید الدین وطواط» در شعر فارسی گفته است:
ایا غزال سرای و غزل سرای بدیع بگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای
واژه چنگ، به دو معنا به کار رفته است: «نوعی ساز» و «پنجه و انگشت». سعدی گوید:
برادر که در بند خویش است، نه برادر و نه خویش است.
خویش اول «ضمیر مشترک» و دوم به معنی «خویشاوند و فامیل» است.
دکتر «جلیل تجلیل» در کتاب «جناس در پهنه ادب فارسی» درباره فایده جناس تام مینویسد:
«تقریباً نظر همه پژوهشگران فن بدیع بر این است که بهترین نوع جناس، جناس تام است، زیرا با تکرار الفاظ مشترک، بهترین بهره دهی از معنی را به ظهور میرساند؛ البته اگر به طور طبیعی و بجا درکلام استفاده شود و شاعر و نویسنده هیچ گونه اجباری درایراد آن، جز انگیزه تناسب ذهنی نداشته باشد.15 دکتر سمیسا نیز جناس تام را همان بحث لغات و چند معنایی در بحث علم اصول و دلالت در منطق و معنیشناسی میداند که در همه زبانها مطرح است.16
2 - جناس ناقص: هرگاه دو رکن جناس و حروف و هجا یکسان، لیکن در مصوتهای کوتاه متفاوت باشند، جناس «ناقص» یا «محرف» نامیده میشود. مثالهای زیبا و مشهور را از قرآن کریم ملاحظه نمایید:
«لقدارسلنا فیهم منذرین. فانظر کیف کان عاقبة المنذرین» (صافات/72 و 73) «لاتظلمون ولاتظلمون» (بقره/289)، «یا ایها الذین امنوا امنوا... (نساء/136)
در حدیث نبوی است: «الهم حسنت خلقی فحسن خلقی. یارب خلقت مرا نیکو کردی، خوی و خصلت مرا نیز نیکو ساز».
در فارسی گفتهاند: فلان به غفلت کار ناستوده گزیده و به حسرت دست گزیده.
صبحدم ناله قمری شنو از طرف چمن تا فراموس کنی فتنه دور قمری (ظهیر فاریابی)
گاه ممکن است تفاوت دو کلمه متجانس، در وجود یا عدم مصوتها باشد، در این صورت، دامنه جناس ناقص، گستردهتر میشود. مانند: والبحار الجنب والصاحب بالجنب. (نساء/36).
عدو را به جای خسک زر بریز که احسان کند، کند دندان تیز17 (بوستان).
3 - جناس زاید: جناس زاید آن است که یکی از کلمات متجانس، یک حرف مصوت (یا بیشتر) از دیگری در ابتدا، وسط و انتهای کلمه اضافهتر داشته باشد. که به سه قسم تقسیم میشود:
الف ـ حرف زاید در آغاز کلمه باشد که به آن جناس «مطرف» یا «مزید» گویند. کلمههای «راق، فراق» و «ساق، مساق» در فواصل آیات شریفه ذیل، دارای این نوع جناساند:
«و قیل من راق. وظن انه الفراق. والتفت الساق بالساق.الی ربک یومئذ المساق» (قیمة/ 30ـ27)، و همچنین است «ثقیلاً» و «قیلاً» در سوره مزمل آیات 6 و 5:
«انا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً. ان ناشئة اللیل هی اشد و طئاً واقوم قیلاً».
کلمه هایی ماند «یار،بیار»، «دام،مدام»، «فاق،نفاق» و... جناس زاید هستند.
هوای منزل یار آب زندگانی است
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم (حافظ)
آنچه نهد در ره عقل تودام
گفته جاهل شمرش نی مدام (سنا)
گریه بر فرق عدالت کن که فاق
میشود از زهر شمشیر نفاق (احمد عزیزی)
ب ـ وقتی حرف زاید در وسط کلمه باشد. نظیر: «طاف، طائف» در آیه:
«فطاف علیها طائف من ربک...» (قلم/ 19) و «یوم یقوم...» (ابراهیم)41.
شیخ اجل، سعدی گوید: بشوی ای خردمند از آن دوست دست
که با دشمنانت بود هم نشست .
جـ زیادی حرف در آخر کلمه باشد که آن را جناس «مذیل» (دامن دار) گویند؛ مثال معروف قرآنی: «ثم کلی من کل الثمرات...» (نحل/68).
بیا که فقر امل سخت سست بنیاد است
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است (حافظ)
کفر است در طریقت ماکینه داشتن
آیین ماست سینه چو آیینه داشتن (طالب آملی)
مثال هایی که یکی از متجانسین بیش از یک حرف اضافه دارند:
«مترفیها ففسقوا فیها...» (اسری/16).
کلمه هایی مانند: «پیکار، کار»، «منقار،قار» و... جناس زائد دارند. سعدی گوید:
هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم.
4 - جناس مضارع: چنانچه کلمههای همجنس و هموزن در حروف اول یا وسط و از لحاظ مخرج، نزدیک و یکسان (ترتیب و متحدالمخرج) باشند، آن را جناس «مضارع» یعنی «مشابه» گویند؛ مانند حرفهای «ر،ل»، «ع،ا» «ه،ء». دکتر شمیسا این نوع جناس را «سجع متوازی» مینامد.
سجع متوازی، کلمات هموزنی را گویند که در حرف «رویّ» (آخر) متحد باشند.
وهم ینهو وینئون عنه (انعام/ 26).
اختلاف متجانسین در حرف وسط (متحد المخرج). و انه هو اغنی و اقنی. (نجم: 48)
الف ـ اختلاف متجانسین در حرف وسط19 (قریب المخرج): در دعای عهد امام زمان (عج) میخوانیم: «اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره؛ که بین «غمة» و «امة» جناس مضارع بر قرار است.
علمی که ز ذوق شرع خالی است
حالی سبب سیاه حالی است (سنایی)
چون که شکر گام کرد و ره برید
لاجرم زان گام درکامی رسید (مولانا)
اگر اختلاف کلمات درحروف بعید المخرج باشد، مانند «ر،ز»، «د،ه» و...، آن را جناس «لاحق» یعنی ملحق به جناس مضارع نامند که آن بر سه نوع است:الف ـ اختلاف متجانسین در حرف اول: مانند «ویل لکل همزه لمزة» و:
روز بزم او نگر در عز عزرائیل جان
روز رزم او بماند جبرئیل از وای وای
ب ـ اختلاف متجانس در حرف وسط:
«و انه علی ذلک شهید وانه لحبّ الخیر شدید» (عادیات/ 7و8)
«ذلکم بماکنتم تفرحون... و بما کنتم تمرحون» (نساء:85)
شیطان بامخلصان بر نمیآید و سلطان با مفسان (سعدی).
ج- اختلاف متجانسین در حرف آخر: «و اذا جاء هم امر من الامن اوالخوف اذااعوا به. و چون به ایشان (مشرکان مکه) خبری که مایه آرامش یا نگرانی است، برسد آن را فاش میسازند». در این آیه، میان کلمههای «امر» و «امن» جناس لاحق است و ضمناً حرف همزه در ابتدای پنج کلمه، تکرار شده و کلام را موزون ساخته؛ چنان که همراه با ثقالت و سنگینی تلفظ همزه، با معنای امن و خوف، همخوانی دارد و به اصطلاح «همحروفی» یا «الیتراسیون» پدید آمده است. در شعر فارسی آمده است:
بر جای طعام بود طعان، برجای شراب بود شرار.
5 - جناس خطی: آن است که کلمات متجانس در نوشتار، یکسان ولی در تلفظ و نقطه گذاری، متفاوت باشند. این نوع جناس را نیز در حقیقت میتوان «سجع متوازی» نامید.20 در قرآن عظیم قول خدای ـ تعالی ـ است:
«و الذی هو یطعمنی و یسقین. و اذامرضت فهو یشفین». (شعراء/ 79 و 80).
بین کلمات یسقین (میآشاماند) و یشفین (شفا میدهد) که در جایگاه فاصله آیات نشستهاند، جناس خطی به زیبایی واقع شده است.
«و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً یشفین». (کهف:104).
درشت است پاسخ ولیکن درست
درستی درشتی نماید نخست (بوشکور بلخی)
یادباد آنکه سرکوی توام منزل بود. (حافظ)
هرکه به زیر دستان نبخشاید، به جور زبر دستان گرفتار آید. (سعدی).
6 - جناس لفظی: این جناس، در مقابل جناس خطی مطرح میشود و آن جایی است که کلمههای همسان در وزن و هجا، متحد، و در نوشتار، مختلف باشند؛ نظیر: «خوار و خار»، «فترت و فطرت» و... در سوره قیامت آیات 22 و 23 میخوانیم:
«وجوه یومئذ ناضرة. الی ربهاناظرة».
عاشق روی جوانی خوش نوخاستهام
وز خدا صحبت او را به دعا خواستهام (حافظ)
پست پیش قد تو سرو چو خاک
خوار پیش رخ تو گل چون خار (همایی)
7 ـ جناس مکرر: هرگاه دورکن جناس، بدون فاصله در کنار هم بیایند، آن را جناس «مکرر» یا «مزدوج» یا «مردد» گویند. به عبارت دیگر، وقتی یک جناس مطرف (زاید) بصورت متوالی قرار گیرند، جناس مکرر پدید میآید. این نوع، بیشتر ویژه سجع در نثر و قافیه در شعر است، ولی در قرآن، اغلب در میان آیات دیده میشود. بنگرید: «وجئتک من سبأبنبأ یقین. و انزل من السماء ماءً» (ابراهیم/32.
«علی شفا جرف هار فانهار» (توبه: 109)
نمونههای سجع و قافیه که جناس مکرر هستند چنین است:
«در مجلس بزم شما رود و سرود و ما زار و نزار».
یافت زی دریا دگر بار ابر گهربار، بار
باغ و بستان یافت دیگر زابر گوهر بار، بار (قطران)
8 - جناس اشتقاق: اشتقاق، آن است که در شعر یا نثر، کلماتی بیاورند از یک ریشه و حروف اصلی آنها یکسان باشد. این نوع جناس را ویژه زبان عربی دانستهاند، اما در زبان فارسی نیز نمونههای آن کم نیست و به عنوان کلمات هم خانواده (مشتق) از آنها بحث میشود. اما اوج و زیبایی این نوع جناس را در آیات قرآن مجید مشاهده میکنیم. گاه در آیهای دو، سه یا چهار کلمه مشتق و همریشه در کنار هم یا با فاصله میآیند و هماهنگی و هارمونی خاصی از موسیقی درونی را بوجود میآورند؛ مانند این آیات:
«فأقم وجهت للدین القیم». (روم: 43)؛ «یوماً تتقلب فیه القلوب والابصار» (نور: 37) و «أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أمن لایهدی إلا أن یهدی» (یونس: 35)
در آیه اخیر سه کلمه از ریشه «هدایت» و دو کلمه از ریشه «حق» بطرز موزون و جالبی، جناس اشتقاق را بوجود آوردهاند.
بر دیده من خندی کاینجا ز چه میگرید
خندند بر آن دیده کانجا نشود گریان (خاقانی)
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد
کس گویی ولی شناسان، رفتند از این ولایت (حافظ)
1 - 8 - گاهی الفاظ، به ظاهر از یک ریشه اشتقاق یافتهاند، لیکن در حقیقت، ریشه آنها متفاوت میباشد که آن را جناس «شبه اشتقاق» نامیدهاند. مانند «یا اسفی علی یوسف» (یوسف/ 84)؛ «اثاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیوة الدنیا» (توبه: 38) و «قال انی لعملکم من القالین». (شعراء/ 168).
در کلمه معروف حضرت علی (ع): «یا دنیا غری غیری. ای دنیا جز مرا، دیگری را بفریب»؛ بین دو کلمه اخیر جناس شبه اشتقاق بر قرار است.22
گردست دهد که آستینش گیرم
ورنه بروم بر آستانش میرم (سعدی)
رخ بر افروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم (حافظ)
این نوع جناس را جناس «اختلاف مصوت بلند» نیز نامیدهاند 23 که بیشتر با صرف و سیاق فارسی سازگار است؛ اما در قرآن جزء صنعت جناس اشتقاق، جای میگیرد و بیشتر در افعال معلوم و مجهول، دیده میشود. مانند: اراد ـ ارید (جن/10)؛ جاء ـ جیء (فجر/ 22 و23).
9 - جناس قلب: قلب در لغت به معنی وارونه و دگرگون کردن و در فن جناس، آوردن کلماتی است که حروف آنها وارونه یکدیگر باشند و دارای اقسامی است: الف ـ قلب بعض، ب ـ قلب کل و ج ـ قلب کامل
الف ـ قلب بعض: اگر کلمات متجانس در بعضی از حروف بر عکس هم باشند «قلب بعض» است و موسیقیاییترین انواع قلب 24. در قرآن کریم به نمونههای بسیار جالبی از این نوع بر میخوریم از جمله:
«فرقت بین بنی إسرائیل» (طه: 94) و «من قبل و قلبوا» (توبه: 48) در این بخش از آیه، علاوه بر قلب بعض، کلمه «قلبوا» بمعنی قلب و دگرگونی است (انسجام لفظ و معنا).
جنت رقمی ز رتبت اوست
تبت اثری ز تربت اوست (خاقانی)
توان در بلاغت به سحبان رسید
نه در کنه بیچون سبحان رسید (سعدی)
ب ـ قلب کل: وقتی تمام حروف یکی از متجانسین وارونه دیگری باشد آن را «قلب کل» گویند. مانند: «گنج و جنگ»؛ «زار و راز» و... مثال معروف قلب کل در قرآن کریم را در سوره مبارکه مدثر آیه 3 میبینیم: «و ربک فکبر».
به گنج اندرش ساخته خواسته
به جنگ اندرش لشکر آراسته (عنصری)
«امیرخسرو دهلوی» در مصراعی به این صنعت اشاره کرده است: اقبال را چو قلب کنی لابقا بود.
ج ـ قلب کامل: نوعی از صنعت قلب است که چون عبارت یا مصراعی را بتوان از اول به آخر و یا بالعکس خواند «قلب کامل» و «مستوی» نامیده میشود. این گونه قلب، ارزش موسیقیایی چندان ندارد زیرا ذهن تا این حدود متوجه نظم معکوس حروف و کلمات نمیشود. 25 مثال:
«و کل فی فلک یسبحون» (یس: 40). عبارت «کل فی فلک» را از هر طرف بخوانیم «بدون در نظر گرفتن حرکات، همان عبارت «کل فی فلک» به دست میآید. در شعر فارسی، یک شاهد مثال در مورد قلب کامل از شاعری گمنام ذکر کردهاند:
شکر به ترازوی وزارت برکش
شو همره بلبل بلب هر مهوش
مرحوم همایی، صنعت قلب را در کتب بدیع،دلیل قوت طبع و خاطر شاعر و دبیر دانسته و لیکن شرط اصلی در محاسن بدیع، آن است که جانب فصاحت و بلاغت را فرو نگذاشته، معنی را فدای الفاظ نکرده باشند. 28
بعضی از انواع جناس، در کتابهای بدیعی آورده شده که جزء فروعات جناس محسوب و یا جنبه تفنن و زینت داشته است؛ مانند: قلب مجنح (بالدار)، قلب هجایی، جناس مشوش، جناس دو گانه و... که به برخی از آنها اشاره میرود:
جناس مشوش: هرگاه در ارکان متجانس، دو نوع جناس را مشاهده نماییم، چنان که یک عنوان بر عنوان دیگر رجحان نداشته باشد، آن را جناس «مشوش» یا «دو صنعته» گویند. این نوع جناس را جناس «لغزش زبان» نیز نامیدهاند. چرا که خواندن این نوع کلمات، در کنار هم مشکل است27؛ به عبارتی خواندن آنها به دقت بیشتری نیاز دارد «و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعاً» (کهف/ 104).
«یحسبون» و «یحسنون»، هم جناس خطی (اختلاف کلمات در نقطه) و هم جناس ناقص (اختلاف کلمات در مصوتها) دارند. «إذا أذا قهم. (روم/33) دارای جناس ناقص و زاید هستند.
خاقانی گفته است: جهان به خیره کشی بر کسی کشید کمان
که بر کشیده حق بود و برکشنده ما
واژگان «برکشیده» و «برکشنده» از یک سو جناس لاحق و از دگر سو جناس خطی هستند.
شهره شهر مشو تا ننهیم سر در کوه
شور شیرین منما تانکنی فرهادم (حافظ)
در ترکیب «شهره شهر» یک بار جناس ناقص و بار دیگر جناس زاید مشاهد میشود.
در بعضی آیات قرآن کریم بیش از دو نوع جناس به کار رفته است که تنها بایسته کلام وحی میباشد و در فارسی در شعر و بیان شاعران بنامی چون خاقانی، حافظ، سعدی، مشاهده میگردد و در دیگر شاعران، جنبه تفنن و سخن آزمایی پیدا کرده است. مثال قرآنی:
«ءَ أنتم أنزلتموه من المزن أم نخن المنزلون» (واقعه/69).
بین «مزن» و «منزلون» قلب بعض و بین «أنزلتموه» و «منزلون» جناس اشتقاق و میان «مزن»، «منزلون» و «انزلتموه» شبه اشتقاق و در تکرار همزه در ابتدای کلمات و حرف «ز» همحروفی (الیتراسیون) صورت گرفته است.
حافظ فرموده:
همدمی نیست تا بگویم رازخلوتی نیست تا بگیریم زار
باده لعل لبش کز لب من دور مبادراح روح که و پیمان ده پیمانه کیست
بین «بگویم» و «بنگریم» جناس لاحق، «راز» و «زار» قلب کل و نسبت مصراع اول به دوم به غیر از زار و راز، صنعت «ترصیع» بر قرار است و میان «باده» و «مباد» و «راح و روح»، شبه اشتقاق و «پیمان» و «پیمانه»، جناس زاید، به زیبایی تمام و بدون تکلف بیان شده است.
1 - اعجاز قرآن (مقاله) فرهاد حاجی میرزایی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج اول، ص254.
2 - دایرة المعارف تشیع.
3 - فنون بلاغت و صناعات ادبی، ص66.
4 - دکتر جلیل تجلیل، جناس در پهنه ادب فارسی، ص17.
5 - دکتر محمدتقی غیاثی، درآمدی بر سبکشناسی ساختاری، ص 59.
6 - نگاهی تازه به بدیع، ص39، واک یا واج به هریک از صداها.
7 - جناس در پهنه ادب فارسی، ص 17 و 18.
8 - بدیع القرآن، ترجمه میرلوحی، ص31.
9 - ترجمه الاتقان، ج دوم، ص 89ـ 87.
10 - فنون بلاغت، ص 61ـ60.
11 - همان، ص 49.
12 - جناس در پهنه...، ص 19ـ18.
13 - ترجمه الاتقان، ج دوم ص 89ـ87.
14 - محمد احمد الغمراوی، جناس تام درقرآن، ترجمه و تحقیق عباس غنی زاده، بینات، ش29، 1380، ص63ـ58.
15 - جناس در پهنه، ص 19.
16 - نگاهی تازه به بدیع، ص 39.
17 - همان، ص42.
18 - همان،ص 24.
19 - مفاتیح الجنان.
20 - نگاهی تازه به بدیع، ص25.
21 - فنون بلاغت، ص59 و 58.
22 - بهاءالدین خرمشاهی، نگاهی به مستدرک حافظنامه، ص1418.
23 - نگاهی تازه به بدیع، ص4545.
24 - همان، ص48.
25 - همان، ص48.
26 - فنون بلاغت، ص66.
27 - نگاهی تازه به بدیع، ص48.
کارشناس زبان و ادبیات فارسی، نویسنده و پژوهشگر در زمینههای اسلامی و علوم و معارف قرآن کریم.
*از ایشان تاکنون مقالات متعدد در حوزه ادبیات و قرآن به چاپ رسیده است؛ وی همچنین صاحب امتیاز و مدیر مسوءول روزنامه قرآنی «آیات» بود که در سال 1377 به مدت کوتاهی در ایران منتشر میشد، و هم اینک در سازمان اوقاف و امور خیریه، مشغول خدمت میباشد.